فرهنگ لغات، کالوکیشن را اینگونه تعریف می نماید:
A collocation is a sequence of words or terms that co-occur more often than would be expected by chance
به کار بردن ترکیب های ثابت و پیشرفته تر در زبان انگلیسی یا collocation یکی از نشانه های زبان آموزان سطح پیشرفته زبان انگلیسی و دریافت کنندگان نمره های بالای آیلتس و تافل می باشد. در واقع یکی از مانع های اصلی بر سر راه زبان آموزان که قادر نیستند نمره بالاتر از معمول (نمره ۶ آیلتس و یا ۸۰ تافل) به دست آورند، ضعف در ساخت ساختارهای پیچیده تر زبان انگلیسی به ویژه در بخش نوشتاری و گفتاری (Writing and Listening) است. اگر تنها به دانستن معنای یک واژه اکتفا کنید و تلاشی برای آموختن شکل های مختلفی که این واژگان می توانند با واژگان دیگر بسازند نکنید، هرگز نخواهید توانست نمره مطلوبی در این آزمون ها به دست آورید. چراکه توانایی ساخت این ساختارها و ترکیب ها یکی از معیارهای نمره دهی در بخش گفتاری و نوشتاری آزمون های آیلتس و تافل می باشد.
به طور کلی هفت نوع کالوکیشن در زبان انگلیسی وجود دارد:
1. adverb + adjective
Invading that country was an utterly stupid thing to do.
کاملا احمقانه
We entered a richly decorated room.
بسیار زینتی
Are you fully aware of the implications of your action?
کاملا آگاه
2. adjective + noun
The doctor ordered him to take regular exercise .
ورزش منظم
The Titanic sank on its maiden voyage.
اولین سفر دریایی
He was writhing on the ground in excruciating pain.
درد شدید
3. noun + noun
The ceasefire agreement came into effect at 11am.
توافق صلح
I'd like to buy two bars of soap please.
قالب های صابون
4. noun + verb
The lion started to roar when it heard the dog barking.
شیر وقتی صدای پارس سگ را شنید شروع کرد به غرش کردن.
Snow was falling as our plane took off
فرود هواپیما
The bomb went off when he started the car .
بمب منفجر شد.
5. verb + noun
The prisoner was hanged for committing murder.
مرتکب قتل شدن
I always try to do my homework in the morning, after making my bed.
انجام دادن تکلیف بعد از مرتب کرد رختخواب
He has been asked to give a presentation about his work.
6. verb + expression with preposition
We had to return home because we had run out of money.
تمام شدن پول
At first her eyes filled with horror, and then she burst into tears.
ابتدا از ترس زهره ترک شد و سپس شروع کرد به گریه کردن
Their behavior was enough to drive anybody to crime.
کسی را به سمت جرم کشاندن
7. verb + adverb
She placed her keys gently on the table and sat down.
به آرامی قرار دادن
Mary whispered softly in John's ear.
به آرامی پچ پچ کردن
I vaguely remember that it was growing dark when we left.
به طور مبهم به یاد آوردن
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.