در این قسمت سعی شده تا جملات کاربردی در زمینه مراجعه به پزشک عنوان گردد. بنابراین جملاتی در زمینه مراجعه به پزشک، تشخیص بیماری، تجویز دارو، انواع بیماری ها، توصیه های پزشک، مشکلات و گله های بیماران در این مطلب بیان شده است. در ادامه مطلب 88 جمله کاربردی و رایج در این زمینه عنوان شده است:
1- دکتر، امروز حالم خوب نیست.
Doctor, I am not feeling well today.
2- مشکل شما چی است؟
What’s the matter with you? / What’s wrong with you?
3- من حالت تهوع دارم.
I feel sick. / I feel queasy.
4- معمولاً بعد از ناهار یا شام حالت تهوع پیدا می کنم.
I usually feel like throwing up after lunch or dinner.
5- شب معمولا زیاد سرفه می کنم.
I cough a lot at night.
6- آیا شب ها خر و پف می کنید؟
Do you snore at night?
7- اول آب بینیم می آمد، ولی حالا گرفته است.
At first my nose was runny, but now it is stuffed up.
8- می بینم که صداتون هم گرفته است.
I see you are hoarse, too.
9- رنگ تون پریده. لطفاً پیراهنتان را بزنید بالا.
You look pale. Pull up your shirt, please.
10- دهانتان را خوب باز کنید. می خواهم نگاهی به گلویتان بیاندازم.
Open your mouth wide; I want to look at your throat.
11- بگذارید نبض تون/ فشار خونتون را بگیرم.
Let me take your pulse/ blood pressure.
12- این دماسنج را زیر زیانتان قرار دهید.
Rest this thermometer under your tongue.
13- کمرم بد جوری درد می کند.
I have a terrible backache.
14- سرما خورده ام و بدنم سست است.
I have a cold and feel sluggish.
15- سینه ام درد می کند.
I have a pain in my chest.
16- چشم چپم درد شدیدی / خفیفی دارد.
I have a sharp pain/ dull pain in my left eye.
17- دیروز دو بار غش کردم.
I passed out/ fainted twice yesterday.
18- میشه برایم آزمایش ادرار و خون بنویسید؟
Will you please order some urine and blood tests for me?
19- تشخیص تون چیه دکتر؟
What is your diagnosis doctor?
20- فکر می کنم شما کاملاً خوب هستید.
I think you are quite healthy.
21- دماسنج 40 درجه را نشان می دهد.
The thermometer reads 40 degrees.
22- شما تب بالای 41 درجه دارید.
You are running a fever with a temperature of over 41.
23- فشار خون تون بالا / پایین است.
Your blood pressure is high / low.
24- نبض تون منظم نمی زند.
You have an uneven pulse. / You have an irregular pulse.
25- پدر بزرگ تون ممکن است دچار ایست قلبی شود.
Your grandfather might suffer a cardiac arrest.
26- تشخیص من فتق است و شما باید فتق بند ببندید.
My diagnosis is hernia and you to wear a truss.
27- شما باید عمل کنید.
You should have an operation.
28- شما باید هر چه سریعتر از سینه تان عکس بگیرید.
You should take an X- ray of your chest as soon as possible.
29- با این قلب ضعیف آیا فکر می کنید از زیر عمل بیرون می آید؟
With such a weak heart, do you think she can come through the operation?
30- باید عمل کنیم تا سنگ کلیه اش را در بیاوریم.
We have to have an operation to remove his kidney stone.
31- من امیدوارم عمل جراحی موفقیت آمیز باشد.
I hope the operation will be a success.
32- باید دیالیز شود. مشکل کلیه دارد.
We have to put him on a kidney machine. He has a kidney problem.
33- تا اثر بیهوش کننده از بین نرود، او کاملاً به هوش نمی آید.
She won’t be fully conscious until the effects of the anesthetic have worn off.
34- ما می توانیم یک کلیه به او پیوند بزنیم.
We can transplant a kidney into him.
35- باید یک اهدا کننده کلیه پیدا کنید.
You need to find a kidney donor.
36- امیدوارم که بدن پیوند را قبول کند.
I hope the transplant won’t be rejected.
37- او باید در این بخش بستری شود.
She has to be hospitalized in this ward.
39- به خاطر آفتاب زدگی / سرطان پوست تحت درمان قرار گرفت.
He was treated for sunstroke/ skin cancer.
40- تشخیص من طاعون/ وبا/ اسهال خونی است.
My diagnosis is plague/ cholera/ dysentery.
41- معمولاً شرایط غیر بهداشتی عامل عمده این بیماری ها است.
Unhygienic conditions are usually the main causes of these illnesses.
42- طفلی بچه شما آبله مرغان / سرخک/ اوریون گرفته است.
Your poor child has caught chicken-pox/measles/mumps.
43- مطمئن نیستم، ولی ممکن است مالاریا/ کزاز باشد.
I am not sure, but it might be malaria/ tetanus.
44- مطمئن هستید من هپاتیت /یرقان دارم؟
Are you sure my illness is hepatitis / jaundice?
45- معمولاً غذا چی می خورید؟
What do you usually eat?
46- رژیم غذایی من فقط میوه و سبزیجات می باشد.
I live on a diet of fruit and vegetables.
47- بهتر است هر روز صبح ورزش کنید.
You had better exercise every morning.
48- زیاد سیگار می کشید؟
Are you a heavy smoker?
49- بدجوری سیگاری هستم.
Yes, I am a chain smoker.
50- آب پرتقال تازه بخورید.
Drink fresh orange juice.
51- بهتر است وزنتان را هم کم کنید.
You had better lose weight, too.
52- خدا را شکر که نباید بستری بشوم!
Thank God I should not be hospitalized!
53- مشکل حادی نیست، فقط قوزک پایتان پیچ خورده است.
It’s nothing very serious. You have just sprained your ankle.
54- یک آسپرین بخورید و دراز بکشید.
Take an aspirin and lie down.
55- فکر می کنم زانویتان در رفته است.
I guess you have a dislocated knee.
56- نگران نباشید، استخوانتان نشکسته است. فقط مو برداشته است.
Don’t worry, your bone isn’t broken; it’s just a hairline fracture.
57- دکتر استخوان هایم را جا انداخت.
The doctor set my bones.
58- استخوانهایتان هنوز جوش نخورده است.
The bones are not fused yet.
59- چه مدت باید پایم تو گچ باشد؟
How long should my leg be in plaster?
60- شما باید یک مدتی باید با عصا راه بروید.
You have to go round on crutches for a while.
61- این هم یک نسخه برای مشکل تان.
Here is a prescription for your problem.
62- هر روز از این قرص ها 3 تا بخورید.
Take three of these tablets every day.
63- من هیچ وقت آرام بخش تجویز نمی کنم.
I never prescribe tranquilizers.
64- قبل از اینکه شما مسافرت بروید، باید واکسن وبا بزنید.
You will have to be vaccinated against cholera before you can travel.
65- اگر دارویت را نخوری خوب نمی شوی.
You won’t get better if you don’t take your medicine.
66- باید بچه تون را گول بزنید تا دارویش را بخوره.
You should coax your child to take his medicine.
67- شما باید سبزیجات خام زیاد بخورید.
You should eat plenty of raw vegetables.
68- اگر یبوست دارید، باید سبزی و میوه بیشتر بخورید.
If you’re constipated, you should eat more vegetables and fruit.
69- توصیه می کنم پرتقال و دیگر مرکبات بخورید.
I advise you to eat orange and other citrus fruits.
70- آیا شما به پنیسیلین حساسیت دارید؟
Are you allergic to penicillin?
71- یک آمپول به شما می زنم تا دردتان کم بشود.
I will give you an injection to dull the pain.
72- باید زخم شما را با ماده ضد عفونی کننده تمیز کنم.
I have to clean your wound with antiseptic.
73- یک کم ممکن است بسوزه.
It may sting a little.
74- حالا باید آن را باند پیچی کنم.
Now I have to put a bandage on it.
75- دکتر یک دوره آنتی بیوتیک برام تجویز کرده است.
The doctor has put me on a course of antibiotics.
76- دکتر گفت دو بار در روز چشم هایم را شستشو بدهم.
The doctor told me to bathe my eyes twice a day.
77-دکتر سوابق بیماریش را بررسی کرد.
The doctor checked up on his patient’s records.
78- دکتر به من گفت سیگار کشیدن را کم کنم.
The doctor told me to cut down on my smoking.
79- او گفت سیگار و کلسترول بالا دلایل اصلی بیماری قلبی است.
He said smoking and a high cholesterol level are the main causes of heart disease.
80- دکتر بهم گفت باید یک مدت غذاهای چرب را کنار بگذارم.
The doctor said I ought to lay off fatty foods for a while.
81- دکتر برام نسخه نوشت.
The doctor made out/ wrote a prescription for me.
82- آن گونه که دکترم گفت من هشت کیلو اضافه وزن دارم.
According to my doctor, I’m 8 kilos overweight.
83- دکتر می گوید باید قرص بخورم.
My doctor says I should go on the pill.
84- دکتر مرا پیش روانپزشک فرستاد.
The doctor referred me to a psychiatrist.
85- دکتر برای سرفه ات چی تجویز کرد؟
What did the doctor prescribe for your cough?
86- دکتر به من یک پنیسیلین زد.
The doctor gave me a penicillin injection.
87- به زودی بهت مرفین می زنند.
They will inject you with morphine soon.
88- این دارو باید زیر نظر پزشک مصرف بشود.
This drug should only be taken under the supervision of a doctor.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.