مرکز تخصصی ترجمه انواع متون عمومی و تخصصی

مرکز تخصصی ترجمه انواع زبان های انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه با بالاترین کیفیت.

مرکز تخصصی ترجمه انواع متون عمومی و تخصصی

مرکز تخصصی ترجمه انواع زبان های انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه با بالاترین کیفیت.

ارائه دهنده کلیه خدمات ترجمه متون عمومی و تخصصی، مقالات علمی، ترجمه فارسی به انگلیسی مقالات ISI و ... با بالاترین کیفیت و کمترین قیمت
amouzeshcenter@gmail.com
میدان انقلاب، خیابان 12 فروردین، کوچه حقیقت، پلاک 4، واحد 7
0910-9232255
021-66974157

بایگانی
پیوندهای روزانه
آخرین نظرات

در این قسمت به معرفی قسمت دیگری از جملات کاربردی و روزمره در زبان انگلیسی پرداخته می شود. جملات کاربردی در زمینه غدا خوردن، جملات متداول در سر میز غذا و نکات مربوط به آن در این بخش عنوان شده است. در ادامه مطلب 44 جمله کاربردی در زمینه غذا خوردن به همراه ترجمه فارسی آن مطرح می گردد:


1- من می خواهم امشب شام دعوتتان کنم.

I would like to invite you to dinner tonight.

 

2- بیا برویم پیتزا فروشی یک چیزی بخوریم.

Let’s go to a pizzeria to eat something.

 

3- یک پیتزا فروشی در خیابان دوم هست. شنیدم پیتزاش عالیه!

There is a pizzeria on second Street. I heard the pizza there is cool!

 

4- مامانم می گوید که شب نباید شام سنگین بخورم.

My mom says I should not have a big dinner at night.

 

5- دست بردار! من که می دونم آدم صرفه جویی هستی. ربطی به اصرار مادرت نداره.

Come on! I know you are economical. It has nothing to do with your mom’s insistence.

 

6- خیلی گرسنه نیستم. شیرینی اشتهایم را کور کرد.

I am not really hungry. The sweets ruined/ spoiled my appetite.

 

7- من معمولاً سوسیس نمی خورم.

I don’t usually eat sausage.

 

8- ما می توانیم یک غذای مختصر بخوریم.

We can grab a bite./ we can have a snack.

 

9- بسیار خوب، ولی من پول همراهم نیست. مهمان شما؟

Ok, but I have no money on me. It’s your treat. Ok?

 

10- طبق معمول، مسئله ای نیست رفیق. بیا خوش باشیم.

As per usual, no problem pal. Let’s enjoy our time.

 

11- می توانید همبرگر یا چیز دیگری میل کنید.

You can eat a hamburger or something.

 

12- راست می گویید. همبرگر به همراه سیب زمینی سرخ شده سفارش می دهم.

You are right. I order a hamburger with a side of fries.

 

13- خیار شور کافی توی نان نگذاشته اند.

There are not enough pickles in the bread.

 

14- نانش (نان مخصوص همبرگر) هم تازه نیست.

The bun is not fresh either.

 

15- بس کن، مادرت بهت یاد نداده زیاد غر نزنی؟

Come on, hasn’t your mother taught you not to nag a lot.

 

16- شما می توانستید هات داگ یا چیز برگر سفارش دهید.

You could have ordered a hot dog or a cheeseburger.

 

17- قطعا شوخی می کنی. من رژیم دارم.

You must be kidding. I am on a diet.

 

18- بیا یک پیتزای بزرگ سفارش بدهیم و بعد بین خودمان تقسیمش کنیم.

Let’s order a big pizza and then share it between us.

 

19- چرا درست کردن پیتزا اینقدر طول می کشد؟

Why does it take them so long to make a pizza?

 

20- پیاده روی باعث شد اشتهایم برای شام باز شود.

All that walking has given me an appetite for dinner.

 

21- خیلی گرسنه ام.

I am starving.

 

22- بالاخره پیتزا حاضر شد.

At last, the pizza’s here!

 

23- نانش ترد نیست. ضخیم هم هست.

The flat bread is not crispy. It’s think, too.

 

24- در این زمینه با شما موافق هستم. خمیر پیتزا باید کاملاً نازک شود.

I agree with you there. The pizza dough should be rolled thinly.

 

25- وقتی توی خانه تنها هستم، جلوی تلویزیون می نشینم و با خوردن پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده دل سیری از عزا در می آورم.

When I am all alone at home, I sit in front of the TV, pigging out on pizza and fries.

 

26- باقیمانده پیتزایت را تمام کن و بیا برویم.

Polish off the rest of your pizza and let’s go.

 

27- تکه های آخر پیتزایم را نمی توانم بخورم. اگر هنوز گرسنه ای می توانی آن ها را بخوری.

I can’t eat the last slices of my pizza. If you are still hungry, you can have them.

 

28- پیتزا را سوزانده اند و قارچ و پنیر کمی هم روی آن است.

They have burnt the pizza, and there is little mushroom and cheese on it.

 

29- پنیر پیتزای خوبی رویش نریخته اند.

This pizza isn’t toppled with good cheese.

 

30- چند قطره روغن زیتون روی پیتزا بریز. خوشمزه اش می کند.

Dribble a few drops of olive oil over the pizza. It makes it delicious.

 

31- بسیار خوب، نوشابه ات را تمام کن و بیا از اینجا برویم.

Ok, drink up your coke and let’s get out of here.

 

32- آیا یک پرس دیگر غذا می خواهید؟

Would you like a second helping?

 

33- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.

No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.

 

34- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.

But you said you were as hungry as a bear.

 

35- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.

I don’t have any dessert. I am on a diet.

 

36- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.

Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.

 

37- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم. می خواهم رژیمم را حفظ کنم.

I am doing my best o lose weight. I want to stay on my diet.

 

38- آیا یک فنجان قهوه می خوری؟

Would you like a cup of coffee?

 

39- بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.

Come clear away the plates and make some tea.

 

40- سماور را روشن کن.

Turn the samovar on.

 

41- کتری را بزن به برق.

Plug in the kettle.

 

42- کتری را بگذار روی اجاق گاز.

Put the kettle on the stove.

 

43- بگذار در شستن ظرفها به شما کمک کنم.

Let me help you with the washing up.

 

44- من تنهایی ظرف ها را می شویم.

I‘ll do the dishes alone.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی